ریحانه دنیای پدر و مادر
| ||
پروانه ی بابا، اکنون تو به سن هشت ماهگی نزدیک می شوی و با دلتنگی هایت برای من وقتی که به خانه می آیم نشان می دهی که تو هم مرا دوست داری و گریه هایت برای من گواه این ماجراست عزیز دل بابا! در این موقع تو به غذا خوردن آمده ای و مادر مهربانت برای تو غذاهای خوشمزه درست می کند و تو چه با ولع و دوست داشتن زیاد آنها را به پاس تشکر از مهربانی های مادرت می خوری تا آن که بزرگ شوی و ما شاهد ایستادن و راه رفتنت باشیم ، وه که چه زود می گذرد، انگار همین دیروز تو را از بیمارستان به خانه آوردیم ... راستی تا یادم نرفته بگویم که برایت شیر خشک گرفتیم ولی تو نخوردی و سرلاک را هم اصلا نمی خوردی به خاطر همین کمی لاغر هستی و جثه ات کوچک است عزیز بابا ریحانه جان، دخترم تو نارنگی را در این موقع خیلی دوست داری و فیلمی از موقعی که نارنگی می خوری هست که برایت در وبلاگ می گذارم دختر گلم دوستت دارم [ چهارشنبه 90/9/2 ] [ 2:18 عصر ] [ حمید ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |